گروه ورزشی جهان نیوز ـ از آن روزی که سنگ بنای فدراسیون بین المللی ورزش های زورخانه ای گذاشته شد، هدف بر این بود تا بتواند دروازه های جهانی را بپیماید و معرفی از فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی باشد. در این بین، فضای عمومی جهان و میل مردم به ورزش هایی با رویکردهای فرهنگی موجب شد تا این بارقه امیدی ایجاد شود که می توان شاهد خلق کاری شگرف در این عرصه بود. در همین راستا نیز بود که تشکیلاتی با عنوان "فدراسیون بین المللی ورزش های زورخانه ای" راه اندازی شد تا این رویکرد که مورد نظر مقامات ارشد نظام نیز بود، شکلی اجرایی به خود بگیرد؛ اما ماجرا به شکل دیگری رقم خورد.اکنون که چند سالی می گذرد، مروری اجمالی حکایت از آن دارد که ورزش باستانی نتوانسته به جایگاهی نه مطلوب که حداقلی نیز برسد. فدراسیونی که می توانست تبدیل به فرصتی برای ترویج فرهنگی ایرانی- اسلامی باشد، محلی برای جدال و مقابله های بی پایان است که هر بار رنگ و لعابی خاص به خود می گیرد. نتیجه نیز این بوده که تا کنون این ورزش نتوانسته به آنچه مقصودش بوده دست یابد و سیری نزولی را پی گرفته است. تحلیلی بر عملکرد این فدراسیون بین المللی نیز نشان می دهد نمی توان امیدی به فرداها داشت.مروری که بر روند سال های اخیر می اندازیم، فدراسیون بین المللی ورزش های زورخانه ای را در قامت تشکیلاتی می یابیم که نه تنها نتوانسته در عرصه جهانی موفقیتی به دست آورد که در داخل نیز مدام به نبرد و مقابله با فدراسیون ملی پرداخته و مانعی برابر حرکت آن بوده است. همین نیز موجب شده تا در داخل کشور نیز دچار مشکلاتی شویم که اکنون نیز ادامه دارد. البته، فدراسیون ملی با انتخاباتی که داشت، شاهد مدیری جوان و کارشناس است که این ورزش را پس از سال ها زنده کرده و امیدهایی را میان مردم و علاقه مندان ایجاد کرده است. اما ابهامات درباره فدراسیون بین المللی به شکلی است که ادامه کار را با تردیدهایی جدی مواجه کرده است. می توان در زیر نگاهی اجمالی به ابهاماتی داشت که هر چه می گذرد، بر دامنه آن افزوده می شود. امید است مدیران این فدراسیون بتوانند جوابی برای این پرسش ها داشته باشند.* چندی قبل شاهد درگیری و اختلاف گسترده رئیس و دبیرکل فدراسیون بین المللی بودیم. این ماجرا به شکلی بود که بُعدی بین المللی نیز پیدا کرد و تبعات نامطلوبی برای کشورمان داشت. مواردی درباره دبیرکل سابق مطرح شد که بدون قضاوت درباره صحت و سقم آن، می توان پرسید که چرا رئیس این فدراسیون به یک باره به چنین نتایجی رسیده است؟ آیا دبیرکل در ۱۳ سال اخیر فاقد این ایرادها بوده و یک شبه دچار آنها شده است؟ آیا مهندس مهرعلیزاده در این ۱۳ سال بر مجموعه خود نظارت مستمری داشته یا ...؟ این دوگانگی را چگونه می توان تفسیر کرد؟ از سویی، آیا شایسته بود که موارد اختلافی با دبیرکل روی خروجی سایت فدراسیون بین المللی قرار گیرد؟ کدام تدبیر مدیریتی و استدلال عقلی چنین رفتاری را تجویز می کند؟ * در مجع عمومی فدراسیون بین المللی که در سال ۱۳۹۱ در تهران برگزار شد، دبیرکل با رایی بیشتر از رئیس بر مسند نشست. حال چگونه است که رئیس حکم به برکناری و تعلیق می دهد؛ در شرایطی که این موارد در اختیار مجمع عمومی است؟ این چه ساختارنویسی و تشکیلاتی است که رئیس بدون تشریفاتی استاندارد تصمیم سازی می کند؟ آیا این فدراسیون دارای ابتدایی ترین شاخص های مدیریت در طراحی ساختار است یا هر آنچه رئیس بگوید رفتار و اسلوب مورد نظر است؟ می توان انتظار داشت که با این رویه، این تشکیلات بعدی جهانی پیدا کند یا بیشتر محلی برای حضور برخی افراد فاقد سمت و اشتغال است؟ * اکنون که صحبت از مجمع عمومی می شود، باید پرسید چه کشورهایی عضو رسمی هستند؟ در سال ۱۳۹۱ که مجمع عمومی در تهران برگزار شد، کمتر از ۴۰ کشور حضور داشتند! به راستی، این فدراسیون چه تعداد عضو داشته و ترتیبات قانونی آن به چه شکلی است؟ دفاتر این فدراسیون در خارج از ایران به چه تدبیری اداره می شوند و استاندارد برای عضویت کشورها چیست؟* آن روزی که مدیری ارزشی و انقلابی به نام صفارزاده در مسند ریاست فدراسیون ملی بود، در اقدامی عجیب شاهد حذف ایران از ریاست کمیته فنی بودیم. با توجه به اینکه این رشته متعلق به ایران است، با چه استدلالی این کمیته در اختیار دیگران قرار گرفت؟ نتایج جلسه حکمیت برای رفع مشکلات فدراسیون ملی و بین المللی چه بود و چرا شکل اجرایی به خود نگرفت؟ چرا خواسته های منطقی فدراسیون ملی رد شد و شاهد یک جدال فرسایشی میان طرفین بودیم؟* بعدها که محمدرضا طالقانی ریاست فدراسیون ملی را برعهده گرفت، ریاست کمیته فنی فدراسیون بین المللی به وی سپرده شد؛ اما وقتی فرهاد طلوع کیان که سابقه قهرمانی، مربیگری، داوری و مرشدی را در کارنامه دارد، رئیس فدراسیون ملی شد، بار دیگر این عنوان از ایران پس گرفته شد! تو بخوان حدیث مفصل از این مجمل...* و یک سوال بدون هیچگونه شرح اضافی؛ به راستی، ایران شایسته ریاست کنفدراسیون آسیا است یا افغانستان؟ * چه استدلالی بر اصرار به تصویب بودجه این تشکیلات بدون نظارت وزارت ورزش و جوانان وجود دارد؟ چرا گزارش هزینه ها و عملکرد این فدراسیون در اختیار افکار عمومی و کارشناسان قرار نمی گیرد؟ چرا سال هاست که ابهامات در این زمینه بی جواب مانده است؟* وقتی در سال ۹۰ و در مسابقات بلاروس، در اقدامی عجیب شاهد بودیم اجازه قهرمانی به ایران در رقابت های جهانی داده نشد، چه تدبیر و مدیریتی از سوی این مجموعه صورت گرفت؟ می توان باور داشت ایران توانمندی نداشته و سایر کشورها دارای قابلیت برای قهرمانی بوده اند؟ در ورای آن روزها چه رفته است و چه برخوردی صورت گرفت؟* در مورد رفتارها و دخالت های فدراسیون بین المللی ورزش های زورخانه ای در امور داخلی ایران چه پاسخی وجود دارد؟ آیا استناد به رفتارهای غیر قانونی دبیرکل می شود یا اکنون که عوامل با رئیس هماهنگ هستند، قربانی دیگری باید پیدا کرد؟ آیا با این رفتارها می توان انتظار مدیریتی رو به جلو در سطح بین المللی داشت؟این ابهامات فقط بخش کوچکی از رویه ای است که در سال های اخیر موجب شده تا ورزش زورخانه ای نه تنها روند رو به رشدی نداشته باشد که در ورطه عقبگرد نیز قرار گیرد. شایسته است از تجربه کنونی فدراسیون ملی بهره برد و امور را در فدراسیون بین المللی نیز به مدیران جوان و کارشناس سپرد تا در آینده ای نه چندان دور، شاهد اعتلای این ورزش در عرصه های خارجی باشیم. در غیر این صورت، این روزهای نا امید کننده ادامه خواهد داشت و کار به جایی نخواهد رسید؛ الا ادامه روزهای یک ساختمان در خیابان جردن!