به گزارش جهان، مرتضی پورعلیگنجی یکی از ستارههای تیم فوتبال نوجوانان ایران در جام جهانی نوجوانان ۲۰۰۹ نیجریه بود اما بعد از آن مسابقات او و ستارههای دیگر آن تیم کمتر توسط مربیان فرصت حضور در رقابتهای باشگاهی را بدست میآوردند. البته ۶ سال طول کشید تا مرتضی خود را به عنوان یک پدیده و ستاره به فوتبال ایران معرفی کند.روزی که کیروش نام او را در بین ۱۱ بازیکن اصلی دیدار با بحرین در جام ملتهای ۲۰۱۵ استرالیا قرار داد، کمتر کسی فکر میکرد هافبک تیم فوتبال نوجوانان، جوانان و امید، بتواند در دفاع چپ آنقدر موفق عمل کند که یکی از بهترین بازیکنان ایران در این جام لقب بگیرد.پورعلیگنجی که پیراهن شماره ۸ را در این جام برتن کرد، پیراهنی که سالهای بر تن علی کریمی جادوگر فوتبال آسیا بود، شایستگیهای خود را به بهترین شکل در زمین ارائه کرد تا در نهایت به عنوان یکی از پدیدههای جام ملتها معرفی شود.شماره ۸ جدید فوتبال ایران، متولد ۳۰ فروردین ۱۳۷۱ در روستای پایین گنج افروز بابل است. وی فوتبال را در مسابقات آموزشگاههای شهرستان بابل آغاز و سپس به باشگاه فوتبال پیکان بابل پیوست. وی مدتی کوتاه در پاس تهران بازی کرد اما خیلی زود به تیم نوجوانان دعوت شد. حضور در تیم احسان ری و نفت تهران، پل صعود او به تیم ملی بود و در نهایت هم تصمیم گرفت به تیم تیاجینتدا چین برود و فوتبالش را در لیگ حرفهای این کشور پهناور آسیایی ادامه دهد.گفتگوی نوروزی مهر با مرتضی پورعلیگنجی که هماکنون دانشجوی رشته تربیت بدنی است، را در زیر میخوانید: * لحظه سال تحویل امسال کجا بودی؟- لحظه تحویل سال جدید در مسیر رفتن به اتریش بودم تا بتوانم در اردوی تیم ملی حضور یابم و متاسفانه در کنار خانوادهام نبودم.* از سینهای هفت سین کدامش را بیشتر دوست داری؟- سیب را و آن را همیشه به مادرم تقدیم میکنم چون عشق و زندگیام است و به او میگویم شما همه کس من هستید و اگر نباشید دوست ندارم زندگی کرده و یا پیشرفت کنم. من هر چقدر تلاش میکنم، برای آن است که بتوانم لبخندی را روی لبانت (مادرم) بیاورم.* حالا که از مادرت دور هستی، فکر میکنی لحظه تحویل سال چه دعایی برایت میکند؟- مادرم در لحظه سال تحویل برایم عاقبت به خیری و پیشرفت را آرزو میکند. او همیشه برایم دعا میکند که عاقبت بخیر شوم و هر جا هستم، آبرویم حفظ شده و جزو بهترینها باشم. او به من میگوید چون سختی زیاد کشیدی، به این جایگاه رسیدی، برایت دعا میکنم که به همه چیز رسیده و همیشه بهترین باشی.* خیلیها سال ۹۳ را سال مرتضی پورعلی گنجی میدانند...- البته امسال یکی از سالهای خوب زندگیام بود ولی باید بیش از این تلاش کنم تا بتوانم در فوتبال هر روز بیشتر از قبل پیشرفت کنم و سال ۹۴ بهتر از سال ۹۳ باشم.* هرچند روزهای آخر سال با مصدومیت و اخراجت همراه شد...- من همیشه صدقه میدهم و آیت الکرسی میخوانم تا نه تنها خودم بلکه هیچکدام از بازیکنان درون زمین مصدوم نشوند. در بازی با هانگژو هم کتفم در رفت ولی مصدومیتم خیلی جدی نبود و از کادر فنی خواستم به بازی ادامه دهم. یک بار هم در بازی با پرسپولیس ابرویم پاره شد که مشکل خاصی نبود.* مهمترین خبر و اتفاقی که در سال ۹۳ برایت رخ داد چه بود؟- اتفاقات خوب و بدی برایم در این سال افتاد. مهمترین خبر زندگی ورزشیام این بود که از خانوادهام شنیدم که قرار است عمو بشوم. البته برادر زادهام سال ۹۴ به دنیا میآید که امیدوارم هم خودش و هم مادرش سلامت باشند. دومین خبر خوب هم دعوتم به تیم ملی بود.باید بگویم خداوند در سال ۹۳ اول گلمحمدی سپس علی منصوریان، بعد از آن وینگادا و در نهایت کیروش که همگی آدمهای سالم و کاربلدی هستند، را سر راهم قرار داد تا بتوانم با اعتماد این مربیان خودم را نشان دهم و ابتدا در تیم نفت، سپس در تیم امید و در نهایت تیم ملی به عنوان بازیکن ثابت به میدان بروم. البته مدیون کیروش هستم که به من میدان داد و اعتماد کرد.* آن روزی که پیراهن تیم ملی را بر تن کردی چه احساسی داشتی؟- حس خیلی خوبی داشتم، باور کردنی نبود و به یکی از آرزوهای زندگیام رسیدم. همیشه آرزو داشتم پیراهن تیم ملی را در چنین مسابقاتی بر تن کنم و خدا را شکر آرزویم برآورده شد. از زمانی که در تیم ملی نوجوانان بودم، به خودم قول داده بودیم پا پس نکشم تا پیراهن تیم ملی بزرگسالان را برتن کنم. در این راه خدا خیلی به من کمک کرد، دستم را گرفت و با قرارداد آدمهای خوب در مسیر زندگیام، به من لطف بسیاری کرد.هرچند پوشیدن پیراهن تیم ملی و بازی در تورنمنت بزرگی همچون جام ملتها، برای یک جوان ۲۳ ساله خیلی سخت بود. اصلا فکر نمیکردم جزو نفرات اصلی تیم لیگ باشم اما مدیون کیروش هستنم که به من اعتماد کرد و اعتماد به نقس داد، همچنین در چنین تورنمنتی مرا به میدان فرستاد و خوشحالم توانستم اعتماد او را به بهترین شکل پاسخ دهم. کیروش یک مربی بزرگ با تفکرات خاص است و بازی دادن به یک بازیکن جوان مانند من نشان میدهد چقدر او جرات دارد.* البته اعتماد به نفس بالا به تو کمک کرد، در این جام ملتها عملکرد خوبی داشت باشی؟- تجربه بازی در ردههای پایه و مسابقات مهمی از جمله جام جهانی نوجوانان و قهرمانی جوانان آسیا به من کمک کرد تا برای بازی در تیم ملی اعتماد به نفس خیلی زیادی داشته باشم. در نهایت هم توانستم در جام ملتها عملکرد قابل قبولی را از خود ارائه داده و جواب اعتماد کیروش را به بهترین شکل بدهم.* فکرش را میکردی جزو نفرات اصلی تیم ملی در جام ملتها باشی؟- فکرش را نمیکردم اما گر خدا بخواهد همه چیز اتفاق میافتد. خدا خواست و من هم تلاش کردم تا در مسائل فنی و اخلاقیام اشتباهی انجام نداده و خودم را گم نکنم. باز هم سعی میکنم که پله پله پیش بروم تا به موفقیت نهایی برسم نه اینکه ۱۰ پلهای یکی پیش بروم.من همیشه شکرگذار خداوند هستم که انسانهای خوبی را در مسیر زندگیام قرار و به من این فرصت و قدرت را داد که بتوانم هم در ترکیب اصلی تیم ملی به میدان بروم و هم با عملکردی خوبی در جام ملتها داشته باشم.باید از این به بعد از نظر فنی و اخلاقی بیش از گذشته تلاش کنم تا مشکلی برایم در ادامه موفقیت آمیز مسیری که در پیش گرفتهام، رخ ندهد. به نظر خودم تا امروز تنها ۱۰ درصد در فوتبال پیشرفت کردم و امیدوارم بتوانم به یک فوتبالیست و بزرگ و حرفهای در سطح دنیا تبدیل شوم.* بهترین اتفاقی که در جام ملتها برایت افتاد چه بود؟- خدا را شکر میکنم زیرا هر چه دارم از آن بالایی دارم. حضور در ترکیب تیم ملی یک اتفاق خوب بود اما اینکه پدیده جام ملتها شدم و از آن مهمتر گل به یاد ماندنی که برابر عراق به ثمر رساندم، برایم فراموش نشدنی بود. با آن گل دل مردم ایران را شاد و برای دقایقی فوتبال دوستان را خوشحال کردم. هر وقت آن گل را نگاه میکنم موهای بدنم سیخ میشود.* البته اگر در آن بازی ایران پیروز میشد، گل تو ارزش بیشتری پیدا میکرد...- قطعا اگر تیم ملی در آن بازی پیروز میشد، این گل در عملکرد ایران در تاریخچه بازیهای ملی نوشته و بیشتر مورد توجه قرار میگرفت زیرا بازی با عراق هم فوتبال بود و هم جنگ. در آن بازی با ۱۰ بازیکن دو بار گلهای خورده را جبران کردیم و حتی میتوانستیم آن بازی را ببریم ولی ضربات پنالتی باعث شد به این مهم دست پیدا نکنیم. ایران میتوانست در آن رقابتها حتی فینالیست شده و مردم را شاد کند اما این اتفاق رخ نداد. شاید خدا به دل مردم مظلوم عراق نگاه کرد و خواست با این پیروزی، آنها را شاد کند.* در این سالها چه مربیانی در پیشرفت تو سهیم بودند؟- من مدیون همه مربیانی هستم که برای رشد و پیشرفت من تلاش کردند. ابتدا باید از علی دوستیمهر که برای من خیلی زحمت کشید و فوتبالم را مدیون او هستم، تشکر کنم. قبل از جام جهانی نوجوانان دچار مصدومیت از ناحیه کمر شدم اما او خیلی به من کمک کرد تا بتوانم دوباره به شرایط آرمانی برگردم. دوستیمهر حتی در جام جهانی به من بازی داد و امروز جواب زحماتش را با پیشرفتم در فوتبال میدهم.البته باید بگویم در زندگی ورزشیام از خیلی مربیان چیزهای زیادی یاد گرفتم که باید از همه آنها تشکر کنم، شاید نام ببرم، کسی از قلم بیافتد اما از همه آنها ممنونم. از آقای علی نادرینژاد گرفته تا آقایان صادقینیک، نورعلی، اشراقی و محمدعلی کاظمی در مدارس بابل و بعد از آن آقایان نادر عزتاللهی، مهدی حیدری، مهدی غفاری و ... در تیمهای نوجوانان و جوانان ایران که برایم خیلی زحمت کشیدند.* و کیروش؟- باید از آقایان افاضلی، وینگادا، منصوریان، گلمحمدی، فرکی و ابراهیمزاده تا مسئولان باشگاه نفت از جمله آقایان علیپور، قنبرزاده، میرشیبانی و ایرانیان تشکر کنم. در این سال اخیر هم که یحیی گلمحمدی و علیرضا منصوریان در تیم نفت و امید و سپس نلو وینگادا و کارلوس کیروش برایم زحمات زیادی کشیدند، خصوصا کیروش که به من اعتماد کرد و در مسابقات مهمی چون جام ملتهای آسیا از هافبک دفاعی من را به دفاع آخر آورد و خدا را شکر جواب اعتمادش را بهترین شکل دادم.* نظر آری هان در مورد تو چیست؟- خوشبختانه آقای آریهان و کادرفنی تیم تیاجینتدا از عملکردم راضی هستند، همه چیز خوب است و تنها نتیجه نمیگیریم. امیدوارم در بازیهای بعدی هم موفق ظاهر شویم و بتوانیم نتایج خوبی را کسب کنیم. البته به خاطر اینکه داور در دقیقه ۹۱ بازی قبلی دچار اشتباه شد و من را از زمین اخراج کرد، نمیتوانم در بازی بعدی برای تیمم بازی کنم. آن یک اخراج بیدلیل بود اما بعد از بازی هم آری هان و هم سایر بازیکنان به خاطر بازی خوبی که انجام دادم، از من تشکر کردند.* دوست داری در سال ۹۴ چه اتفاق ویژهای برایت رخ دهد؟- از نظر فوتبالی امیدوارم در تیم تیانجینتدا خوب کار کنم و با عملکرد مطلوبی که از خود ارائه میدهم، به یک تیم بزرگ اروپایی بپیوندم. همچنین از نظر زندگی شخصی که آرزوهای زیادی دارم. اینکه همیشه مادرم و برادرم کنارم بوده و دعایشان بدرقه راهم باشد، بتوانم پیشرفت کنم و از نظر فنی به اسطورهای در فوتبال تبدیل شوم. البته یک اتفاق ویژه قرار است در سال ۹۴ برایم بیفتد و آن به دنیا آمدن برادرزاده عزیزم است که امیدوارم هم خودش و هم مادرش همیشه شاد و سلامت باشند.* و صحبت پایانی...امیدوارم در سال پایانی همه سلامت و موفق کنار خانوادههای خود با شادی و خوشی زندگی کنند. جیبشان پرپول باشد و دستشان جلوی کسی دراز نشود. همچنین از مردم ایران میخواهم من را دعا کنند که هم عاقبت به خیر شوم و بتوانم از نظر فوتبالی تا آنجا پیشرفت کنم که پدیده و نماینده خوبی در فوتبال ایران برای جهان باشم، مانند علی کریمی، مهدی مهدویکیا، علی دایی، جواد نکونام... که نامهای بزرگی از خود در فوتبال آسیا و جهان به جای گذاشتهاند.مرتضی پورعلیگنجی بعد از بازگشت به ایران از جام ملتهای آسیا متن زیر را برای مادرش در صفحه شخصیاش قرار داد:مادرم من فرشته است، ولی هیچوقت ندیدم پرواز کند زیرا به پایش من را بسته بود، برادرم را، همه زندگیاش رامعذرت میخوام نیوتن، راز جاذبه مادر من استمعذرت میخواهم ادیسون، چرا که مادر من اولین چراغ زندگی من استمعذرت میخواهم انیشتن، فرمولهای تو از توضیح مادر من عاجز هستندرومئو!، همه راهها به عشق مادر من ختم میشودمادر من عشق من استمیترسم، برای ماندن در کنارم از بهشت به جهنم بیاید، مادر است دیگرهرچه دارم از دعای مادرم دارم، خدا را شکر